استراتژی تبلیغات چیست؛ معرفی ۶ استراتژی مهم تبلیغاتی در تجارتهای کوچک
تا به حال اندیشیدهاید که چرا در دنیای انبوه تبلیغات، برخی موفق میشوند و برخی با شکست مواجه میشوند؟ چرا تبلیغات بعضی از کسب و کارها بیشتر از بعضی دیگر دیده میشود؟ پاسخ این سوالات در مفهومی به نام استراتژی تبلیغات نهفته است. حال اینکه استراتژی تبلیغات دقیقا چیست و به چه کار میآید، موضوعی است که در این مقاله بررسی شده است. همچنین شما میتوانید در اینجا با ۶ استراتژی تبلیغات آشنا شوید.
استراتژی تبلیغات برنامهای است که برای قانع کردن مشتری به خرید کالا یا خدمات به کار میرود. عناصر اصلی این برنامه موارد زیر هستند:
- خود محصول و مزایای آن
- مشتریان و خصوصیات آنها
- مسیرهای جایگزین برای آگاه کردن مشتریان از محصول
- بهینهسازی انتخاب مشتریان با توجه به بودجه
تمامی اینها بدین معنی است که هدف باید روشن باشد، محیط باید به خوبی شناخته شود، ابزار لازم باید بهطور مناسب دستهبندی شوند و تصمیمات باید بر مبنای منابع در دسترس اتخاذ شوند. ارزیابی مؤثر محصول، تعریف از بازار، تحلیل رسانه و بودجهی مناسب، همگی دست به دست هم میدهند تا بهترین برنامهی ممکن را داشته باشیم. البته این برنامه هیچوقت خالی از عیب نخواهد بود چون منابع همیشه محدود هستند.
توسعهی استراتژی
بیانهی جایگاه
استراتژیهای رسمی تبلیغات، بر مبنای «بیانیهی جایگاه» هستند. بیانیهی جایگاه، واژهای تخصصی در حوزهی بازاریابی و تبلیغات است و به این معناست که محصول شرکت در کجا قرار دارد، چه تفاوتی با کالا و خدمات رقیبان دارد و چگونه در اختیار مشتری قرار میگیرد.
مفهومی را که در بیانیهی جایگاه نهفته است، مفهوم محصول مینامیم. مفهوم محصول، ارزشهایی که کالا یا خدمات ارائه میدهد و چارچوبی که در آن، جا میگیرد را معرفی میکند. بنابراین مفهوم محصول برای چاقوی شکار، با دمپایی روفرشیِ ابریشمیِ صورتی که در تاریکی برق میزند، خیلی فرق میکند! مفهوم محصول، انتخاب متن، تصویر و پیامی را که باید در تبلیغات از آنها استفاده شود، مشخص میکند. تعریفی از مشتریِ هدف و دلیل انتخاب و خرید کالا نیز باید به طور نهفته در بیانیهی جایگاه وجود داشته باشد.
مشتری هدف
مشتری هدف، ترکیبی گیجکننده از افراد زیادی است. در مرحلهی اول شامل فردی است که در نهایت محصول ما را میخرد. بعد از آن، شامل افرادی میشود که در شرایط خاصی، تصمیم میگیرند که چه محصولی باید خریداری شود (اما خودشان آن را نمیخرند). و در آخر، شامل کسانی است که بر خرید محصول تأثیر میگذارند (بچهها، همسر و دوستان). در حقیقت، صاحبان مشاغل کوچک که به مشتریان خود نزدیک هستند، احتمالا میدانند دقیقا چطور آژانس تبلیغاتی را در مورد مشتری هدف راهنمایی کنند.
رسانهی ارتباطی
بعد از اینکه محصول، محیط مربوط به آن و مشتریِ هدف مشخص شدند، مسیرهایی که میتوان به مشتری دسترسی داشت (یعنی رسانههای ارتباطی) باید ارزیابی شوند. ۵ کانال اصلی در اختیار صاحبان مشاغل قرار دارند:
- چاپی: روزنامهها (روزانه یا هفتگی) یا مجلات
- شنیداری: رادیوی FM و AM
- ویدئویی: ویدئوهای تبلیغاتی، فروش تلویزیونی
- شبکهی جهانی اینترنت
- ایمیل مستقیم
- تبلیغات محیطی: بیلبورد، تبلیغات بر روی وسایل حمل و نقل عمومی (تاکسی و اتوبوس)
هر کدام از این کانالها مزایا و معایب و الگوهای قیمت مخصوص به خود را دارند. بنابراین مرحلهای مهم در استراتژی تبلیغات، توجه به این نکته بسیار مهم است: چطور با توجه به بودجهای که در اختیار داریم بهترین ابزار را انتخاب کنیم تا مناسبترین پیام را به بیشترین تعداد مشتریان برسانیم.
اجرا
کمپین تبلیغات با استراتژی تفاوت دارد. کمپین مجموعهای از برنامههای مستقل و هماهنگ است؛ اما استراتژی نحوهی اجرا را مشخص میکند. حضور تبلیغات در همه جا و به صورت مداوم در درجهی اول اهمیت قرار دارد. تمامی جنبههای کمپین از جمله متن، تصاویر و موسیقی باید بازتابی از استراتژی تبلیغاتی باشند. این مخصوصا زمانی که از چند کانال مختلف، مثل تلویزیون، انتشارات، ایمیل و غیره استفاده میکنید مفید است. برای رسیدن به بیشترین انسجام لازم، خیلی از مبلغان حرفهای از مفاهیمی استفاده میکنند که به صورت تصویر، شعارتبلیغاتی و یا ترکیبی از چند روش است.
با اینحال، صاحبان مشاغل کوچک باید به کمپین تبلیغاتی خود با دیدی واقعگرایانه نگاه کنند. البته، معمولا آنها دنبال راهحلهای مؤثر و کمهزینه میگردند، اما در حالت عادی بعید است که بشود به طور همزمان از کانال تبلیغاتیای استفاده کرد که هم مؤثر و هم ارزان باشد.
به همین دلیل است که مشخص کردن بودجهای مناسب برای تبلیغات از اهمیت زیادی برخوردار است. نمیشود پولی را که از قسمتهای دیگر اضافه آمده برای تبلیغات هزینه کرد. با تخصیص دادن پول کافی و استفاده از مناسبترین کانال، میتوانید به نتیجهای که انتظار دارید برسید؛ یا حداقل وضعیت حاضر را بهبود ببخشید. از آنجا که هزینهی ثابتی در ماه به این کار اختصاص میدهید، بهتر است بازدهی تبلیغات خود را ارزیابی کنید.
در اینجا تعدادی از بهترین استراتژیهای تبلیغاتی را معرفی میکنیم که میتوانید از آنها برای بهبود فعالیتهای تبلیغاتی خود استفاده کنید:
۱. مخاطبِ هدف خود را شناسایی کنید
متاسفانه باید بگویم کالا یا خدماتی که شرکت شما ارائه میدهد، مناسب همهی آدمهای دنیا نیست. خیلی از کسبوکارهای کوچک، کمپینهای تبلیغاتی هدفمندی ندارند؛ در حالی که مشخص کردن مخاطب هدف یکی از مزایای اولیهی تبلیغات آنلاین است.
در حقیقت، باید بر مبنای دادههایی که جمع میکنید، بتوانید مخاطب هدف را بهخوبی شناسایی کنید. با داشتن این اطلاعات و چیزهایی که از مشتریان فعلی خود میدانید، میتوانید با تبلیغات خوب، افرادی را که خصوصیات مشابهی با آنها دارند نیز مخاطب قرار دهید و بدین شکل مشتریان بیشتری جمع کنید.
مهم نیست تبلیغات شما آنلاین باشد یا نه؛ فقط باید اطمینان داشته باشید که متن و تصاویر تبلیغاتی، بازتابی از مشتریانی باشند که میخواهید با آنها کار کنید. این کلیدِ هدفگیریِ درست است.
۲. تبلیغات خود را ارزیابی و پیگیری کنید
خیلی از کسبوکارهای کوچک، اصلا نمیدانند آیا تبلیغاتشان نتیجه دارد یا نه. پلتفورمهای تبلیغات آنلاین مانند Google AdWords و فیسبوک، اطلاعات زیادی دربارهی تبلیغات شما در اختیارتان قرار میدهند و این به شما کمک میکند تا متوجه شوید آیا تبلیغاتتان اثری دارد یا نه. ولی این بدین معنی نیست که لازم نیست به شخصه تبلیغ خود را مورد بررسی و آزمایش قرار دهید، اما بدین معنی است که میتوانید برای قدمهای بعدی خود تصمیمات سریعتری اتخاذ کنید.
اگر تبلیغات شما آنلاین نیست، حتما ایمیل یا شماره تلفنی را برای شناخت بهتر اینکه کارها چطور پیش میرود اختصاص دهید. در ضمن مشتریان هم میتوانند از این طریق با شما در ارتباط باشند.
۳. بدانید که چه زمانی باید تبلیغ کنید
در نگاه اول، تبلیغ در تمام سال و اختصاص دادن بودجهی مشخصی به صورت ماهانه برای این کار به نظر عاقلانه میرسد. اما امکان ندارد بتوانید در تمام سال به یک شکل و با یک نوع استراتژی تبلیغ کنید. اگر محصولات شما فصلی هستند، باید در فصل مناسب تبلیغات را به بالاترین حد برسانید. بهتر است کمی زودتر از فصل شروع کنید و بعضی از روشهای تبلیغاتی را برای بعدا کنار بگذارید.
بسته به نوع کسبوکاری که دارید، شاید مثلا عید نوروز فصل خوبی برای فروش محصول شما باشد. بهتر است همیشه پول بیشتری برای هزینهی تبلیغات در زمانهای اوج فروش کنار بگذارید. در آخر، بهتر است همیشه حواستان به رقبا هم باشد. اگر بودجهی تبلیغات فصلی را از قبل کنار بگذارید، شاید حتی بتوانید از رقیبان هم پیشی بگیرید.
۴. خوب برندسازی کنید
آیا مشتریان میتوانند تبلیغ شما را برمبنای متن، تصاویر، انتخاب رنگ، لوگو یا حروف چاپی در یک نگاه تشخیص دهند؟ اگر این سؤال به نظرتان خندهدار میآید بهتر است نگاهی به کمپینهای تبلیغاتی برندهای مهم و معروف بیندازید. خیلی وقتها فقط با دیدن رنگ آنها میتوانید تشخیص دهید که به چه برندی تعلق دارند.
به مرور زمان، مشتریان طرح تبلیغ شما را شناسایی کرده و با آن ارتباط برقرار میکنند. شاید وسوسه شوید هر بار که تبلیغ جدیدی میسازید برند خود را تغییر دهید؛ اما این کار باعث گیج شدن مخاطبان شده و در بلند مدت تأثیر خود را از دست میدهد. هدف شما باید این باشد که برندتان را در مکانهای خاص و با تبلیغاتی که برای مخاطبِ هدف آشنا باشد نمایش دهید. در یک کلام، خوب برندسازی کنید و تصویر برند خود را تغییر ندهید تا مشتریان با شما ارتباط برقرار کرده و وفادار بمانند.
۵. از منابع خود به خوبی استفاده کنید
همه میدانیم که رتبهبندی در جستجوهای اینترنتی چقدر اهمیت دارد، اما شاید شما زمان و منابع کافی برای اینکه مطالب جدید و خلاقانه برای وبسایت خود تهیه کنید، نداشته باشید. در چنین مواقعی، بهترین فرصت است تا از خدماتی مانند Google AdWords و Bing Ads استفاده کنید تا بدون اینکه نیازی به بهینهسازی مطالب و کلمات کلیدی خود داشته باشید، در نتایج SERP در جایگاههای بالا ظاهر شوید. اگه بودجهی کافی برای تبلیغ دارید اما وقت برای تهیهی محتوا ندارید، میتوانید از این منابع استفاده کنید.
اگر بودجهی کمی را به تبلیغات اختصاص دادهاید، عاقلانه نیست که برای تبلیغات در مجلهای گرانقیمت هزینه کنید. یک کمپین در فیسبوک خیلی هوشمندانهتر است و میتوانید هزینهی روزانهتان را هم به این شکل کنترل کنید.
منابعی را که بهراحتی در دسترس دارید صادقانه مورد ارزیابی قرار دهید و از آنها در راه رشد کسبوکار خود استفاده کنید.
۶. در مکانهای مناسب خودتان را به نمایش بگذارید
داشتنِ تصورات زیاد در مورد مشتریان هدف، خطرناک است. به عنوان مثال، اگر برنامهی رادیوییای است که از آن خوشتان میآید و تصور میکنید مشتریان شما هم آن را دوست دارند، عاقلانه نیست هزینهی زیادی صرف تبلیغات در برنامهی رادیویی کنید؛ زیرا هم گران است و هم ثابت شده چندان مؤثر نیست.
فرصتهای زیادی برای صرفهجویی در هزینهی تبلیغات وجود دارند. اگر در مکان نامناسبی تبلیغ کنید، پول خود را هدر میدهید. به جای این کار بهتر است مشتریان خود را بشناسید. سپس، آنها را مورد ارزیابی قرار دهید. به این فکر کنید دوست دارند در کدام سایتهای اینترنتی وقت بگذرانند، کجا میتوانید افراد دیگری شبیه به آنها پیدا کنید، چه کتابها یا مجلاتی میخوانند و به کدام برنامههای رادیویی یا پادکستها گوش میدهند. وقتی مشتریان خود را درست بشناسید، بهتر میتوانید آنها را به کسبوکار خود جذب کنید.
استراتژی بازاریابی چیست؟
کانون اصلی استراتژی بازاریابی بر پایه تخصیص مناسب و هماهنگ نمودن فعالیت ها و منابع بازاریابی استوار است که به منظور تأمین اهداف عملیاتی شرکت از حیث یک بازار و یک محصول خاص برنامه ریزی و اجرا میشود. لذا، مسئله اصلی مربوط به قلمروی استراتژی بازاریابی عبارت است از تعیین بازارهای هدف خاص برای یک خانواده محصول با یک محصول خاص. سپس، شرکت ها از طریق یک طراحی و اجرای برنامه مناسب عناصر آمیخته بازاریابی (اساسا چهار آميخته ۴P محصول، قیمت، مکان و پیشبرد ا ترویج) طبق نیازها و خواسته های مشتریان بالقوه در آن بازار هدف، به دنبال کسب مزیت رقابتی و ایجاد هم افزایی می باشند.
عناصر کلیدی استراتژی بازاریابی به دو بخش کلی تقسیم میشوند: یکی محیط داخلی است و دیگری محیط خارجی است.
محیط داخلی (محیطی که شرکت میتواند کنترل کند) شامل مشتریان، شرکت و رقابت است. اینها نهادهایی هستند که این شرکت میتواند کنترل کند و یا اینکه حداقل تحت نفوذ خود قرار دهد. و از این رو این سه موجودیت یک مثلث را تشکیل میدهند که هرکدام دیگری را تحت تاثیر قرار میدهد.
محیط خارجی (محیطی که شرکت نمیتواند کنترل کند) شامل عواملی است که به طور مختصر به آن PEST میگویند. این محیط بر تصمیمگیری محیط داخلی تاثیرگذار است. با این حال، هر موجودیت از محیط داخلی نمیتواند محیط خارجی را تحت تاثیر قرار دهد.
۷ عنصر کلیدی در استراتژی بازاریابی
۱- مشتریان- دلیل اینکه چرا بازاریابی درحال تکامل است و دلیل اینکه ما نیاز به استراتژیهای زیادی در این زمینه داریم، مشتری است. من یک مشتری هستم. عادتها و تصمیمات خرید من نسبت به شما کاملا متفاوت است. هر استراتژی، مشتریان را بعنوان نقطه شروع استراتژی درنظر میگیرد و سپس به سمت جلو حرکت میکند. از این رو، استراتژیها بطورکلی با بخشبندی، هدف گیری و موقعیت یابی و حرکت به جلو سر و کار دارند.
۲- شرکت- در شرکت، مقصود ما نقاط قوت و ضعف درونی شرکت است. تجزیه و تحلیل SWOT یک ابزار تجزیه و تحلیل قوی برای شرکتها است که تعیین میکند چه شرکتی قادر است و چه چیزی را نمیتوان توسط شرکتها بدست آورد. برای طراحی یک استراتژی، شرکت باید تجزیه و تحلیل داخلی خود را انجام دهد و تصمیمات درستی اتخاذ کند.
۳- رقابت- رقابت هم بر مشتریان و هم بر شرکت تاثیر میگذارد. فعالیتهای تبلیغاتی و بازاریابی در عمل همواره بدلیل افزایش ترس از رقابت صورت میگیرند.
۴- محیط سیاسی- بسیاری از عوامل بر محیط سیاسی یک کشور تاثیر میگذارند. سطح کنترل بر سیاستها، ساختار سیاسی وهمچنین عوامل مختلف دیگری به ساخت محیط سیاسی و حقوقی یک کشور کمک میکنند.
۵- محیط تکنولوژیک – بسیاری از خوانندگان، این مقاله را بر روی یک گوشی هوشمند میخوانند. آیا یک دهه پیش، چنین چیزی ممکن بود؟ چه اتفاقی افتاد برای همه آن شرکتهایی که بالای خط یک دهه پیش بودند؟ نوکیا کجاست؟ محیط تکنولوژیکی بسیارسریع تغییر میکند و شرکتهایی که سازگار نیستند شکست میخورند. از این رو، تکنولوژی یک عنصر برجسته از استراتژی بازاریابی است.
۶- محیط اجتماعی- مک دونالد در هر کشور جدید که وارد میشود منوی خود را تغییر میدهد. این به دلیل محیط اجتماعی است. کشورهایی همچون ایالات متحده و انگلستان، دوستدار گوشت هستند درحالیکه در مکانهایی همچون هند گوشت عمدتا ممنوع است و مردم به رستورانها و هتلهایی که خوراک گوشت ارائه میدهند نمیروند. بنابراین محیط اجتماعی در مکانهای مختلف متفاوت است. براساس محیط اجتماعی، استراتژی نیز متفاوت است.
۷- محیط اقتصادی- اگر بخواهید محصول بهتری را روانه بازار کنید، محیط اقتصادی یک کشور بسیارمهم است. بسیاری از برندها هنوز تنها در کشورهای توسعهیافته موجودند، و حتی در کشورهای درحال توسعه موجود نیستند. این بدلیل GDP (تولید ناخالص داخلی) پایین کشورهای درحال توسعه و تحت کشورهای توسعهیافته است، که حواشی دلخواهی را برای ایجاد یک برند برتر نمیدهند. از این رو، هنگام طراحی یک استراتژی، باید ورود به بازار اقتصادی مناسبی را هدفگیری کنید.